سناریو بانگو پارت یک

♤امروز بغلم کرد!!! آدمی که سه ساله عشقی که نسبت بهش دارم رو توی دلم مخفی کردم امروز بغلم کرد دازای اوسامو یه سال دومیه خیلی کم پیداس ولی چون پایه‌هامون توی یه طبقه هست برای همین هر زنگ می‌بینمش فک کنم توعم دیده باشیش آتسوشی همونی که تمام بدنش بانداژه‌
( ☆آتسوشی
♤آگوتاگاوا
*دازای
&چویا
"فکر کردن )
☆آره میدونم کی رو داری میگی فقط....
♤فقط چی؟
☆"چطور بهش بگم که سه ساله دوسش دارم؟"
☆"یه چی دست و پا میکنم....حتما که نباید واقعی باشه"
☆فقط شنیدم یه قلدره‌ هست که اونم آقای اوسامو رو دوس داره باهم توی یه پایه‌ان بعد تویی که طرف کلا سه بار باهات حرف زده ، چه انتظاری داری؟
♤خ..خب...میدونی......قلدره‌ کیه؟؟
☆"حالا بهش چی بگم!!!!!اممم بزار ببینم یه قلدری که با اوسامو رفیقه......."
☆همون یارویی که موهاش نارنجیه اسمش رو نمی‌دونه
♤آها.....ناکاهارا رو میگییبییی؟؟؟؟!!!!!!!
☆آره دقیقا آفرین😃👏👏👏
♤واقعا؟ آخه اونا حتی نمی‌خوان سر به تن همدیگه باشه
☆میگم که من یه شایعاتی شنیده بودم
*برید کنارررررررررررررررررر
☆♤چی ؟ وای!
♤"آخ چی بود😖"

ادامه داره...
چطور بود؟ ادامش بدم؟
دیدگاه ها (۱)

سناریو بانگو پارت دو

سناریو بانگو پارت ۳

می‌خوام سناریو فیک بانگو بنویسم😃

کادو برای اوتاکو‌ها😃

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط